پيام دوستان
+
کمک کنين اي آدما
فصلا زمستوني شده
خنده کمه روي لبا
باز چشا باروني شده
يکي به ما خبر بده
که از خوشي باخبره
به ما که خسته ايم بگه
خونه ي بهار کدوم وره
شاخه ي عشق
98/10/20
+
برايتان آرزومند شبي آرامم.... دلي آرامتر.... در پناه محبت اهل بيت ،توکل بخدا، گر چه غم را خانه سکنا دادن، مي سوزاند درخت اميد را اما.... غم گذر طوفانيست که در زندگاني همه ما مي ايد هر کجا هر زمان به نوعي... در برابرش توکل وپناهگاهي جز ايزد نيست... آرامش همنشين تان.. صبر کن اي دل که صبر سيرت اهل صفاست
انديشه نگار
98/10/19
+
از دوستاني که لوازم خانگي مي فروشند هستند؟ اگه هستند ليست و قيمت ها رو در خصوصي بنده بذارند. ممنون
||عليرضا خان||
98/10/8
+
امروز وراي هر مسلکي تو را ديدم در نگاههاي پر از اشک من بعداز 32 سال با جماعتي همراه گشتم تنهاو تنها براي گفتن يک کلمه ممنون وسپاسگزار ژنرال، سردار بزرگ براي آرامش تمامي سالها ممنون براي بلند نگه داشتن نام ميهنم... ببخش اگر تنها به کلامي از تو سپاسگزاري کردم..
.: ام فاطمه :.
98/10/17
+
مرد بزرگ..... مي دانم صداها را مي شنوي... مي دانم بر بلنداي عزت واحترام نظارگري.... زمانيکه به جنگ سياهي رفتي خواب بوديم، زمانيکه پر کشيدي خواب بوديم.... کاش حال بيدار شويم....
.: ام فاطمه :.
98/10/16
+
[تلگرام]
تو
بارون تر از همه ي قطره هاي تندي بودي که به شيشه ميزد ...
من ريشه دادم ...
جوانه زدم...
سبز شدم ...
من ، برگشتم به زنده بودن...

عارفانه هاي يک دوست
98/10/14

+
به پيري که رسيدي اگر آهنگ زندگيت حرف عشق باشد، همگان با تو خواهند خواند واگر اوج نگاهت پرواز مهر، با تو اوج ميگيرند.. نشود پيري ما درد بزرگ نوه ها...
زمزمه نسيم
98/10/12
+
به نام خدا
وجه اشتراك
*گرگها زوزه ميكشند
شغالها زوزه ميكشند
و عجيبتر اينكه گاهي :
سگهاي آبادي ما هم زوزه مي كشند
سرماي تاريك زمستان را
با جرعه اي شير داغ فرو مينشانم
خدا را شكر گوسفندها زوزه نمي كشند
*
#ارجمند
#لنگرودي
#زين_العابدين_آذرارجمند

« لنگرودي »
98/10/12